هیچ خاطره ای با دخترها ندارم

اینجا کسی هست که هنوز‌منو‌ یادش باشه؟یا ممکنه وضعیت زندگی من برای کسی سوال باشه؟اگر کسی خواست بفهمه در این مدت چه اتفاقی افتاده باید بگم‌ هیچی. نه وضعیت تجردم‌‌ تغییری کرده، نه وضعیت پولی ‌‌یا شغلیم. همچنان هیچ دختری هم وارد زندگیم نشده و نخواهد شد.تنها تغییر، اینه که پیرتر شدم و تنهاتر. همچنان هیچ‌ کسی دوستم نداره و همچنان فکر‌میکنم باید به وبلاگ نویسی و دردو دل کردن با آدم های خیالی برگردم. شاید به زودی وبلاگ دیگه ای با هویتی که نمایانگر شخصیت واقعیم هست درست کردم. هیچ خاطره ای با دخترها ندارم...ادامه مطلب

چند ماه پیش یک دختر خانم ۲۲ ساله اهل کرمانشاه که چهره خوبی داشت، اومد اینجا.... اول میگفت: درکت میکنم، چقدر با پست هات اشک ریختم، اگه خواستی میتونی با من حرف بزنی، این آیدی تلگرامم، من دوستتم، همیشه با من صحبت کن.یه مدت گذشت، گفت: چرا دانشگاه رو ادامه ندادی؟ چرا سر کار نمیری؟ توضیح دادم، مصائب زندگی و افسردگی رو گفتم. مثل بقیه مخاطبین نصیحت کرد، گفت: منم پدر و مادرم باهم خوب نبودند، ولی روی پای خودم ایستادم و زندگیمو ساختم. دیدم انگار قرار نیست درک کنه، سرد شدم و گفتم: اوکی بیخیال. اما اصرار کرد که درک میکنه. گفتم: پس اگه میخوای منو بهتر بشناسی ، کلیپ مصاحبمو ببین. چون خیلیا اینجا میومدند که نگاهشون منفی بود، اما وقتی کلیپ مصاحبمو دیدند، و اونجا شخصیت و خانوادم رو بهتر شناختند، منقلب شدند و تا حد زیادی به من حق دادند. اما این دختر خانم بعد از دیدن مصاحبه هم کمترین حقی نداد! و همچنان سر سوال اول گیر کرده بود که چرا کاری نمیکنی! دیدم بی فایده ست، بهش پیام نمیدادم. ولی میگفت: من هر شب وبلاگتو میخونم و دوست دارم برات کاری بکنم. پیشنهاد داد یک گروه تلگرامی بزنم و لینکش رو توی وبلاگم بذارم.میدونستم که مخاطبین من، اکثرا ناشناسند، اکثرا شهرهای مختلف اند، اکثرا اون کسی که من توی ذهن و فکرمه، نیستند. تازه با توجه به کامنتهای پر از کینه و نفرتی که میومد، حدس میزدم که ممکنه افراد مریض و روانی بیان و اذیت کنن، ولی چون این دختر خانم گفته بود، گوش دادم. پیش خودم گفتم: لابد یه کمی حرف میزنیم،‌ رفاقت میکنیم و صمیمیت بیشتر میشه، از این حالت تنهایی هم مقداری خارج میشم، اگه مزاحم هم اومد بلاکش میکنم. اما حدس اولیم درست بود و نصف کس هیچ خاطره ای با دخترها ندارم...ادامه مطلب

فردی که در پست قبل راجع بهش نوشته بودم، یک پست نوشته و در اون پست، من رو به انواع چیزهای توهین آمیز نسبت داده، در حالیکه من کمترین توهینی درموردش ننوشتم و حتی با عنوان کسی که چهره ی خوبی داره ازش یاد کردم و خدا رو شاهد میگیرم که صادقانه شرح ماوقع دادم. در جایی دروغ هایی گفته که من هرگز انجام ندادم یا تهمت هایی زده که نمیدونم جز شکایت به پیشگاه خدا و حواله دادن به روز قیامت، چه کاری از دستم برمیاد؟ فقط تعجب میکنم که چرا آدم ها انقدر اولش خوب جلوه میکنند بعد یکدفعه انقدر بی رحم و بی انصاف و حتی بی وجدان میشن؟ فکر کن من هیچ کاری با این دختر خانم نکردم که من رو «مشکوک»، «دروغگو» ، «دیوونه و روانی» و «سطح پایین» و «بدون تیپ و قیافه» و... نامیده، اگر من مثلا گولش میزدم و سوء استفاده ای میکردم یا پیشنهاد جنسی میدادم و بعد ترکش میکردم چیکار میکرد؟نمیفهمم جنس مونث اینطوری هست یا افراد کم سن اینطوری قضاوت میکنند یا کلا سبک و مدل آدم ها فرق میکنه؟ حقیقتا خیلی غصه خوردم که دیدم همچین آدمی یک شبه از یک فرد خیرخواه و دوست و مهربون، تبدیل میشه به یک همچین فرد نامرد و دروغگو و بی وجدانی که کمترین انسانیت ‌و شرفی در وجودش نیست؟! کسی که با یک نپذیرفتن حرف طرف مقابل اینطوری خشمگین میشه و اینطوری قضاوت میکنه، پس فردا توی زندگی چه برخوردی داره؟ میتونه همسر خوبی برای هر پسری باشه؟ من که میگم اخلاق انسان ها با همه ثابته و اگه من از دست این فرد دلخورم ، شک ندارم که دیگران هم بدتر از این دلخور میشن.....پ.ن: وقتی گروه تلگرام زدم، این دختر با یکی از آقا پسرها به نام علی که مثل من حرف از نیاز جنسی میزد و اتفاقا محترمانه ولی از روی ناراحتی و تندی بحث میکر هیچ خاطره ای با دخترها ندارم...ادامه مطلب

این وبلاگ از دو سو مورد فحاشی و حملات کامنتهای ناشناس قرار گرفته. یکی سایبری های نهادهای اطلاعاتی که فقط دری وری و فحش مینویسند و یکی هم سایبری های خارج کشور. یعنی صفحه ی مدیریتم پر شده از کامنتهای تایید نشده ی بد و بیراه.خدایا شکرت که رییسی روی کار میاد و حالا دو گروه افراطی به جون هم می افتند. کاش این دو‌گروه، بعد از حذف میانه رو ها، چنان همدیگه رو قلع و قمع کنند که مردم ایران یک نفس راحتی بکشن و بتونن در آینده با هر تفکری کنار همدیگه با آرامش زندگی کنند.  دو گروه ایدئولوژیست و دیکتاتور که نه اهل منطق و بحثن نه به حرف متفاوت گوش میدن. گروه اول هرکسی مخالفش باشه، ضد دین و خدا میدونه و حکم ارتداد میده. گروه دوم هم به مخالفش،‌لقب مزدور و خائن میده و میخواد بکشه. طالبان و داعش پیش این دو گروه باید لنگ بندازند.ببینیم این ۴ سال چی کار میکنید. با حذف اصلاح طلبان و افراد عاقل و میانه، دیگه فقط شما باهم طرفید. حالا این اصولگراها چنان سر تقسیم غنایم و بخور بخور باهم رقابت میکنن که بدتر از دوران احمدی نژاد اختلاس و فساد دزدی درمیاد. اون سلطنت طلبا و براندازای خارج کشور هم دونه دونه با گونی میان اینجا و اعدام میشن و می فهمن اگه تربیونی داشتند یا اثرگذاری داشتند، بخاطر شل گرفتن توسط یک دولت میانه رو بود. هیچ خاطره ای با دخترها ندارم...ادامه مطلب

الان سالهاست از نیاز جنسی زجر نمیکشم، از برآورده نشدنش زجر میکشم. یعنی اگه مغز من رو آنالیز کنن، ۹۰ درصدش سکس و اندام دختر و این چیزاس، ده درصد یا کمترش علاقه به دنیای سیاست و اخبار و طبیعت و‌حیوانات هیچ خاطره ای با دخترها ندارم...ادامه مطلب

من در آستانه ۳۳ سالگی، خیلی ناراحتم و از تنهاییم رنج می برم، تا حالا هم نه دوست دختر داشتم نه همسر دارم نه رابطه ی جنسی. یعنی من به این نتیجه رسیدم که اگه کسی هیچ چیزی از فشارهای روحی و جنسی آدم ندونه هیچ خاطره ای با دخترها ندارم...ادامه مطلب

از چند روز قبل که آمار فوتی های کرونا رو زیر ۱۰۰ اعلام کردند ، دارند به صورت تدریجی ، هر روز آمار رو پایین میارند تا اینکه دیگه یک رقمی بشه. من احساسم اینه که این نوع اعلام آمار،  به صورت عمدی توسط دو هیچ خاطره ای با دخترها ندارم...ادامه مطلب

این عکس رو تو پیج عمومی(باز) اینستاگرام یک دختر خانم دیدم که گویا جشن تولد دوستاشهمن تا حالا عاشق نشدم و هیچ دختری هم تاحالا عاشقم نشده. تا حالا کلوز فرند هیچ دختری در اینستاگرام نبودم. تا حالا هیچ دخ هیچ خاطره ای با دخترها ندارم...ادامه مطلب

همه فکر میکنن که من خودم نمیخوام ازدواج کنم. میگن: بذار چند سال دیگه انقدر تنهایی میکشه که خودش میگه برام زن بگیرید! یا خواهرم میگه: من فکر کنم نزدیک ۴۰ سالگی، کم کم دلت میخواد طعم پدر شدن رو‌ بچشی و هیچ خاطره ای با دخترها ندارم...ادامه مطلب

برای ما درونگراها و خجالتی ها که بلد نیستیم به صورت واقعی و حضوری با دخترها ارتباط برقرار کنیم، اینترنت و فضای مجازی یک راه خوبی میتونست باشه که به دختر مورد علاقمون برسیم. اما تجربه ی حضور ۱۵ ساله ی هیچ خاطره ای با دخترها ندارم...ادامه مطلب